۲هفتهای از مذاکرات ژنو ۳میگذرد. توافقنامه ژنو همان خروجی درخوری بود که امیدواریها را برای حل بحران هستهای ایران تا حد زیادی در داخل و خارج افزایش میداد.
با این حال مدتی نگذشت که اختلافات طرفهای ایرانی و آمریکایی درباره متن و ماهیت توافقات سر باز کرد و اختلاف دیدگاههای 2 طرف بر سر جزئیات آن رخ نشان داد. اما هفته گذشته وزیرخارجه کشورمان اعلام کرد که توافق ژنو در واقع توافقنامه نبوده و تنها یک «برنامه اقدام» است نه چیزی بیشتر از آن. موضوع توافقنامه ژنو و حدود قانونی آن را با دکتر یوسف مولایی، استاد حقوق بینالملل و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران به بحث و گفتوگو نشستیم.
آقای ظریف در مصاحبه اخیرشان برای توافقنامه ژنو از عنوان «برنامه اقدام» استفاده کردند و اصرار دارند که آنچه مورد توافق قرار گرفته «توافقنامه» نیست. در حقوق بینالملل این دو عنوان چه تفاوتهایی دارند؟
البته عنوان توافقنامه ژنو همان است که آقای ظریف اعلام کردند؛ یعنی برنامه عمل مشترک اما اساسا در حقوق بینالملل مهم نیست که طرفین توافقنامه چه عنوانی را برای موافقتنامه خودشان برمیگزینند. هر نوشتار یا سندی که منعکسکننده اراده یا نظر حداقل 2 دولت باشد، خودبهخود توافقنامه بینالمللی محسوب میشود و هر عنوانی که به آن بدهیم بازهم برای طرفین تعهداتی را دربر دارد؛ هرچند در متن سند ژنو گفته شده که این تعهدات بهصورت داوطلبانه اجرا خواهد شد. اینها درحقیقت عبارتپردازیهایی است که طرفین با توجه به فضای سیاسی موجود و فشارهای احتمالی ممکن است وارد کنند انجام شده و توافقنامه با این ادبیات تنظیم شده اما به لحاظ حقوق بینالملل این یک توافقنامه بوده و آثار توافقنامه هم بر آن مترتب است.
یعنی به لحاظ ضمانت اجرا تفاوتی با توافقنامه ندارد؟
نه تفاوتی ندارد. ببینید! شما میتوانید هر عنوانی را برای سند موافقت خودتان بگذارید. میتوانید بنویسید توافقنامه یا پروتکل یا حتی معاهده. اینها تأثیری بر ضمانت اجرا ندارد. ضمانت اجرا در متن توافقنامه تعریف میشود. اساسا در این توافقنامه یا سند اجرا یا هرچه که نامش را بگذاریم ضمانت اجرای مؤثری پیشبینی و تعریف نشده است. طرفین متعهد شدهاند و تنها ضمانت اجرا این است که اگر در این مرحله طرفین به تعهداتشان عمل نکنند مناسبات وارد مرحله بعدی نمیشود. با این حال اگر طرفین واقعا علاقهمند باشند که وارد مراحل بعدی حل مناقشه هستهای ایران بشوند مستلزم آن است که این مرحله را به درستی پشت سر بگذارند و به تعهداتشان عمل کنند. خب این میشود ضمانت اجرا. ضمن آنکه هرکدام از طرفین اگر به تعهدات خودشان بدون علت عمل نکنند این نشاندهنده عدموجود حسننیت از سوی طرف ناقض تعهدات است که از لحاظ اعتبار و احترام بینالمللی و افکار عمومی امری ناپسند است و هزینههایی برای آن کشور بهدنبال دارد و باز این هم میتواند نوعی ضمانت اجرا برای این توافقنامه باشد. به هر حال درست است که مناسبات بینالمللی از ضمانت اجراهای حقوق داخلی برخوردار نیستند اما اینطور نیست که فاقد ضمانت اجرا باشند و کشورها آزاد باشند هرطور دلشان خواست به آنها عمل کنند.
آیا این ضمانت اجرا کمی نامتعادل نیست؟ چون بهنظر میرسد درصورت عدماجرای تعهدات از سوی طرف غربی، مذاکرات وارد مراحل بعدی نمیشود که در این صورت ایران بیشتر از این بابت متضرر میشود.
خب این برمیگردد به ماهیت اختلافاتی که وجود دارد و همچنین طرف مقابل ما. به هر حال الان قطعنامههایی از سوی سازمان ملل علیه ما صادر شده و تحریمهای سنگینی علیه ایران اعمال شده و نوعی اجماع حداقل در حد اعضای دائم شورای امنیت علیه ما وجود دارد، از این جهت است که ما شاهد این عدمتوازن هستیم وگرنه با توجه به اهدافی که در این مسیر تعریف شده و تعهداتی که 2طرف پذیرفتهاند، موازنه نسبیای بین تعهدات و دستاوردها برقرار است. منتها باید تا انتهای مسیر صبر کرد و آنجاست که موازنه یا عدمموازنه بهصورت عینی خودش را نشان خواهد داد.
فکر میکنید علت اصرار وزارت خارجه درخصوص استفاده از واژه «برنامه اقدام» به جای «توافقنامه» چیست؟
البته این موضوع در گذشته هم سابقه داشته؛ مثلا شما میبینید که بیانیه الجزایر با عنوان بیانیه مطرح میشود درحالیکه در عمل یک معاهده یا موافقتنامه است. بنابراین اینها برمیگردد به مسائل سیاسی و اینکه وزارت امور خارجه میخواهد چنانچه انتقادات از این تندتر و شدیدتر شود بگوید که من زیر بار تعهدی نرفتم و این تنها یک بیانیه یا برنامه اجرایی است و منتقدان هم آن را در همین حد ببینند. بهنظرم اینها بیشتر جنبه پیشگیری از حرکتهای افراطی دارد که ممکن است در روزهای آینده سیاستهای وزارت خارجه را مورد هدف قرار بدهد.
آیا این توافقنامه یا همان برنامه اقدام لازم است که به تصویب مجلس هم برسد؟
اصلا یکی از بحثهایی که منجر به تعیین عنوان برنامه اجرایی برای توافقنامه ژنو شده بهنظر میرسد که همین باشد. زمانی هم که بیانیه الجزایر مطرح شد، این بحثها مطرح میشد که طبق اصل 77قانون اساسی هر توافقنامه بینالمللیای باید به تصویب مجلس برسد اما مجلس بیشتر تمایل دارد که معاهدات را تصویب کند و بخشهایی از توافقنامههای بینالمللی که جنبه پروتکل و دستورالعملهای اجرایی دارند را در حیطه وزارتخانهها میداند و وزارتخارجه هم بسیاری از توافقنامههایی را که با کشورهای خارجی منعقد میکند و جنبه اجرایی دارد به مجلس نمیبرد. اینجا هم بهنظر میرسد یکی از دلایل استفاده از عنوان «برنامه اقدام» همین باشدچون اگر عنوان توافقنامه استفاده میشد مصداق توافقنامههای بینالمللی شناخته میشد و باید میرفت به مجلس و تصویب میشد اما وقتی که میگویند برنامه عمل چون وزارتخانهها در چارچوب وظایف و اهداف خودشان میتوانند توافقاتی را انجام بدهند که جنبه اجرایی و فنی دارد و تعهد جدیدی را برای کشور ایجاد نمیکند، ضرورتی هم برای تصویب آن در مجلس نیست. اما در مجموع همین که اراده چند کشور، یعنی ایران و 6کشور عضو 1+5پای این موافقتنامه آمدهاند به لحاظ شکلی نوعی موافقتنامه بینالمللی است. ضمن اینکه تعهداتی را هم برای کشور بهوجود میآورد اما حالا که دوستان اصرار دارند این توافقنامه نیست و ماهیتا برنامه اجرایی و دستورالعمل اقدام است. خب ما هم نباید خیلی به آنها سخت بگیریم. به هرحال حتما مصلحتی بوده که دوستان از این عنوان استفاده کردهاند.
گام نهایی چطور؟
بستگی دارد به محتوای توافقات نهایی؛ بهعنوان مثال اگر ایران تعهداتی را بپذیرد که با تعهدات ما در چارچوب NPT مغایر باشد، خب طبیعی است که مجلس باید نظر بدهد چون NPT یک معاهده است و اگر قرار باشد تعهدات ما از این چارچوب افزایش یابد یا حقوق ما از آنچه در آن پیشبینی شده کاهش یابد،مجلس باید تعیین تکلیف کند.
بیانیهای که کاخ سفید درخصوص توافقنامه ژنو منتشر کرده چقدر برای طرفین تعهدآور است؟
این موضوع در حقوق بینالملل بحثهای فراوانی دارد اما درهرحال گفته میشود که اعلامیههای یکجانبه برای دولت منتشرکننده تعهدآور است. اساسا یکی از اسنادی که کشورها در مناسبات بینالمللی به آنها استناد میکنند اعلامیهها و بیانیههای یکجانبه است.
برای ایران چطور؟
به هر حال ایران طرف این بیانیه بوده و میتواند به آن استناد کند اما برای ایران تعهدآور نیست.
آقای ظریف گفتهاند که در جریان تصویب سند ژنو توافق شده بود که بخشی از جزئیات و آمار و ارقام را آمریکا در بیانیه جداگانه منتشر کند. این توافق برای ایران تعهد ایجاد نمیکند؟
من چندبار متن سند را مطالعه کردم اما اینکه دولت آمریکا بخواهد بعدا درباره این موضوع شفافسازی یا اعلام موضع کند ندیدم. حالا شاید در مذاکرات و صحبتها بوده اما در متن گنجانده نشده. شاید هم اینگونه در متن آمده که برنامه غنیسازی براساس تعیین دوجانبه پیش برود یا این موضوع که پارامترهای آن براساس نیازهای عملی به توافق طرفین خواهد رسید را ایشان طوری تفسیر میکنند که مرحله به مرحله آمریکاییها باید شفافسازی کنند اما من جایی ندیدم که آمریکا به تنهایی مسئولیتی یا تکلیفی داشته باشد که بخواهد جزئیات توافق را بعدا اعلام کند. ممکن است توافقی شفاهی صورت گرفته باشد و طرفین برای اینکه متن را خیلی شفاف ننویسند که بشود از آن تفسیرهای متفاوتی کرد، آن را در متن سند ننوشتهاند. به هر حال ایشان حتما بدون دلیل این اظهارات را بیان نکردهاند و توافقی بوده که ما از آن بیخبریم؛ البته این توافقنامه پیوستی دارد که ما آن را نمیبینیم.
نمی بینیم، یعنی منتشر نشده یا توافق کامل نیست؟
به هر حال منتشر نشده و در دسترس ما نیست و بهنظر میرسد که بسیاری از اعداد و ارقام و جدولها در آنجا آمده.
بهنظر شما چه مصالحی ایجاب میکرده که اختیار اعلام جزئیات و اعداد و ارقام به آمریکا سپرده شود تا در بیانیهای مجزا آنها را اعلام کند؟ و اساسا آیا این روش، روش متداولی در عرف دیپلماتیک است که یک طرف مذاکره اختیاراتی تا بدین حد گسترده داشته باشد؟
به هرحال مذاکرات مفصل و پیچیدهای انجام شده و ما بدون اینکه از جزئیات آن مطلع باشیم نمیتوانیم درباره آن چیزی که الان در دست ماست قضاوت کنیم. واقعیت این است که این یک پرونده خاص است لذا ملاحظات خاص خودش را دارد و نمونهای هم ندارد تا بتوان با آن مقایسه کرد اما شاید این ملاحظه را داشتهاند که اگر فضا مساعد نبود 2طرف تعهداتی نداده باشند که قادر به اجرای آنها نباشند و این تعهدات گام به گام اعلام و اجرا شود. بهنظرم بیشتر نگرانی از واکنشهای داخلی موجب شده که دوطرف چنین محافظهکاریهایی را انجام دهند.
درصورت حصول توافق نهایی و اجرای کامل تعهدات از سوی ایران راهکار قانونی لغو تحریمها چیست و آیا 1+5 این اجازه را دارد تا به نمایندگی از شورای امنیت تحریمها را لغو کند؟
خب واقعیت این است که شورای امنیت 15عضو دارد و اینها تمام اعضای شورای امنیت نیستند اما در عمل این 5کشور عضو دائم شورای امنیت هستند که سیاستها و خطمشیهای شورای امنیت را تعیین میکنند و کشورهای دیگر معمولا دنبالهرو اینها هستند یا لااقل مخالفت جدیای با تصمیمات اینها ندارند. معمولا هم متن پیشنویس قطعنامهها را همین کشورها مینویسند. بنابراین درست است که 1+5را نمیتوان نماینده شورای امنیت دانست اما در عمل تصمیمات شورای امنیت تابع اراده همین 5کشور است اما درباره راهکار قانونی لغو تحریمها، طبیعتا قطعنامههای شورای امنیت تا زمان تصویب قطعنامه جدیدی که قطعنامه قبلی را لغو کند پابرجا و مجری است. بنابراین راهکار لغو تحریمها تصویب قطعنامه جدید در شورای امنیت است.
بـرای عـضویـت در خـبـرنـامـه، پـسـت الکترونیک خود را وارد کنید.