دکتر ناصر کاتوزیان پدر علم حقوق ایران درگذشت

۱۳۹۳/۶/۱۱

دکتر امیرناصر کاتوزیان پدر علم حقوق ایران صبح سه‌شنبه ۱۱ شهریور ماه در سن ۸۷ سالگی درگذشت.


به گزارش مهر، دکتر کاتوزیان از حقوقدانان برجسته ایرانی و نویسنده کتب دانشگاهی در رشته حقوق مدنی و از اساتید حقوق دانشگاه تهران بود.


کاتوزیان سال 1306 در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان اقبال به اتمام رساند و دوران دبیرستان را در دبیرستان علمیه طی کرد. سپس وارد دانشگاه تهران شد و به تحصیل در رشته حقوق پرداخت.


وی در ادامه تحصیلات خود رشته حقوق قضا را انتخاب کرد و در سال 1339 با دفاع از رساله دکتری خود با عنوان «وصیت» به اخذ عنوان دکتری حقوق نایل شد. محمود شهابی خراسانی از اساتید مهم وی در زمینه حقوق است.


ناصر کاتوزیان در تدوین اولین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شرکت داشت. ناصر کاتوزیان پس از انقلاب فرهنگی 11سال از استادی دانشگاه تهران برکنار شد تا اینکه مجدداً از وی دعوت به عمل آمد. وی را پدر علم حقوق ایران نیز می‌خوانند.


زنده یاد کاتوزیان حدود 45 جلد کتاب تألیف کرده‌ است که اکثر آن‌ها کتب آموزشی دانشگاهی‌ هستند.


هیئت رئیسه دانشگاه در پی درگذشت استاد دکتر ناصر کاتوزیان، پیام تسلیتی صادر کرده و طی آن درگذشت این استاد گران‌قدر را به خانواده آن مرحوم، جامعه علمی و به ویژه خانواده بزرگ دانشگاهیان تهران تسلیت گفته است.


در پیام تسلیت دانشگاه تهران آمده است: درگذشت استاد و چهره ماندگار دانشگاه جناب آقای دکتر ناصر کاتوزیان موجب تأثر و تألم عمیق هیئت رئیسه دانشگاه گردید. آن مرحوم، سال‌های متمادی عمر خود را در تعلیم و پرورش دانشجویان، استادان و صاحب نظران حقوقی کشور سپری و با عشق و اخلاص، خدمات ارزشمندی را در حوزه حقوق به میهن اسلامی ارائه نمود، وی یکی از پرکارترین و با سابقه‌ترین استادان حقوق بود که تا واپسین روزهای عمر پر برکت خود به تدریس و تحقیق مشغول بود.


طبق این گزارش، خبرگزاری مهر در پی درگذشت استاد ناصر کاتوزیان پدر علم حقوق ایران، نسبت به بازنشر مصاحبه مشروحی با این استاد دانشگاه تهران اقدام کرده است. زنده یاد کاتوزیان در این مصاحبه از عشق و علاقه اش به تدریس و تحقیق گفته و تأکید کرده است «به نظر من توهین به فرهنگ ایران است که در صورتی مطالعات یک حقوقدان و ادیب را قبول کنند که در یک مجله خارجی آنها را چاپ کرده باشد».


این گفت‌وگو در ادامه آمده است:


سه روزی می‌شد در کمین دکتر ناصر کاتوزیان دانشگاه را قدم می‌زدم که بالاخره از طریق دانشجویان متوجه شدم استاد در همایش حقوق مطبوعات شرکت می‌کند. در روز همایش به اصرار از استاد خواستم تا وقتی را برای مصاحبه با خبرگزاری مهر در نظر بگیرد. دکتر کاتوزیان اصلاً تمایلی به مصاحبه نداشت. از من اصرار از استاد انکار. تا اینکه پذیرفت روز دوشنبه 14 اردیبهشت به اتاق وی در دانشکده حقوق دانشگاه تهران مراجعه کنم. آنچه در زیر می‌آید ماحصل گفتگویی 30 دقیقه‌ای با دکتر ناصر کاتوزیان است.


به نظر شما حرمتی که این روزها از طرف دانشجویان، مسئولین و جامعه به استادان دانشگاه گذاشته می‌شود، چگونه است از آن راضی هستید؟


در مجموع نسبت به خودم راضی هستم. به ویژه دانشجویان آنقدر به من محبت می‌کنند که من شرمنده آنها هستم و حتی فکر می‌کنم بیش از استحقاقم به من توجه دارند. در مورد جامعه من شخصاً راضی هستم و راجع به مسئولین نیز از نظر خودم گله‌ای ندارم اما فکر می‌کنم حرمت استاد را باید بیش از این نگه داشت. احترام استاد وقتی رعایت می‌شود که بازنشستگی به عنوان یک مجازات به کار نرود و بیان اندیشه برای استاد آزاد باشد. من جسته گریخته چیزهایی می‌شنوم که فکر می‌کنم حرمت لازم به استاد گذاشته نمی‌شود. همواره دیده‌ایم در هر تغییری بزرگترین صدمات به اساتید دانشگاه‌ها وارد می‌شود. بازنشستگی امری ضروری است اما نباید طوری اجرا شود که دانشگاه‌ها را خالی از محققین برجسته کند. یک عیب کلی در دانشگاه‌های ما وجود دارد و آن این است که بین اساتید برجسته صاحبنظر و با تجربه و استادانی که تازه آغاز به کار کرده‌اند فاصله عمیقی وجود دارد.


تبعات بازنشستگی پیش از موعد اساتید چیست؟


یکباره بازنشسته کردن اساتید با تجربه و قدیمی باعث می‌شود دانشگاه از تجربیات آنها به طور کامل سود نبرد و دانشگاه دست افرادی بیفتد که تجربه کافی ندارد. استادان قدیمی را باید نگه داشت و به تدریج بازنشسته کرد تا استادهای متوسط از تجربیات آنها سود ببرند.


برخی عنوان می‌کنند که اساتید قدیمی دانشگاه‌ها به ویژه دانشگاه‌های بزرگ مافیایی عمل می‌کنند و نمی‌گذارند اساتید جوان به دانشگاه‌ها راه یابند و نسبت به جذب آنها اعلام عدم نیاز می‌کنند. آیا این موضوع صحت دارد؟


اعتقادی به این موضوع ندارم. احتمال دارد که در برخی موارد تنگ‌نظری‌هایی رخ دهد اما این بهانه است. فکر می‌کنم برای موجه جلوه دادن بازنشستگی اساتید عنوان می‌کنند که این اساتید قدیمی باند مافیایی را در دانشگاه ایجاد کرده‌اند و از نظر آنها بازنشسته کردن اساتید برجسته به معنای انحلال باندهای مافیایی است. در هر حال در اینکه اساتید جوان به دانشگاه نیایند نفعی برای اساتید قدیمی ندارد اما گاهی اوقات سفارشاتی برای جذب اساتید می‌شود بدون اینکه از مراحل طبیعی و قانونی باشد که اساتید قدیمی در این زمینه مقاومت می‌کنند. شاید همین مسئله به باند مافیایی تعبیر شود.


در برخی موارد اساتید قدیمی علم قدیمی دارند و علم‌شان را به روز نمی‌کنند؛ از سوی دیگر اساتید جوان به دلیل تازه فارغ شدن از تحصیل با علم روز بیشتر آشنا هستند از همین رو عنوان می‌شود اساتید قدیمی از ورود اساتید جدید با علم روز به دانشگاه واهمه دارند و با ورود آنها مخالفت می‌کنند؛ این موضوع را قبول می‌کنید؟


این سخن به نظر من خنده‌دار است. اگر استادی در این حال باشد نه تنها بازنشسته بلکه باید اخراج شود. کسی موافق چنین کاری نیست.


آزادی افکار و بیان اندیشه را در جامعه علمی دانشگاهی فعلی چگونه ارزیابی می‌‎کنید؟


در بحث علمی گمان نمی‌کنم اشکالی باشد. البته برخی کلاس درس را با حزب سیاسی اشتباه می‌گیرند و به شکلی سخن می‌گویند که ممکن است مورد ایراد باشد اما اگر جامعه خود را بشناسند و مطابق با سخنی که در جامعه پذیرا است استدلال کنند از نظر علمی کمتر موردی پیدا می‌شود که ایراد بگیرند. دانشگاه گوشه‌ای از جامعه است. همان اندازه که آزادی بیان در جامعه وجود دارد اندکی بیشتر در دانشگاه نیز وجود دارد.


شما گفتید «در دانشگاه قدری بیشتر از جامعه»، چرا اینطور استنباط می‌کنید؟


مباحثی که در دانشگاه اتفاق می‌افتد بیشتر نظر علمی و فنی دارد و طبیعتاً قلمرویی آزادتر برای آن قائل هستند تا در دادگستری، شهرداری و ... .


شما سال‌ها است در رشته حقوق تحقیق و تدریس می‌کنید. بزرگترین معضل رشته حقوق در ایران در مقایسه با کشورهای پیشرفته چیست؟


معضلی که در رشته حقوق داریم به تطبیق قواعد سنتی‌مان با مسائل اجتماعی روز مربوط می‌شود. در برخی رشته‌ها مانند حقوق مدنی که کار من است، استادان از گذشته سعی کرده‌اند قواعد را با مصادیق روز تطبیق دهند و طوری آنها را تفسیر کنند که نه به اصول برخورد کند و نه مخالف با مسائل روز باشد اما در برخی رشته‌ها مانند حقوق جزا این کار سالیان سال است که انجام نشده است.


تبعات چنین مشکلی در جامعه چه می‌تواند باشد؟


به عنوان مثال اعدام نوجوانان که گاهی در رسانه‌ها شنیده می‌شود معضل بزرگی است. البته شنیده‌ام طرحی در قوه قضاییه مطرح است که سن رشد را در مورد جزاییات 18 سال قرار دادند. ما با یک تفاسیری در حقوق مدنی همان 18 سال را پذیرفته‌ایم اما چنین موضوعی در حقوق جزا بسیار مشکل است.


وضعیت رشته‌های جدیدی که در حقوق راه‌اندازی شده‌اند را چگونه ارزیابی می‌کنید؟


این رشته‌ها باید در کشور پخته شوند و برای اینکه یک رشته در دانشگاه پخته شود زمان می‌خواهد. به قول یکی از اساتید انگلیسی که عنوان می‌کرد 100 سال زمان لازم است تا چمن‌های یک دانشگاه جدید در آمریکا مانند چمن‌هایی که در آکسفورد است شود، رشته‌های جدید نیز همین‌طور هستند. باید درباره آن تحقیق و کار شود. طبیعی است که رشته‌ای مانند حقوق مدنی که 1300 سال بر روی آن تحقیق شده نباید با رشته‌ای تازه تأسیس مانند حقوق مالکیت فکری یکسان باشد.


چشم‌انداز خوبی را برای رشته‌های تازه تأسیس می‌بینید؟


امیدوارم این رشته‌ها نیز پختگی لازم را در آینده به دست آورند. به نظر من بخش‌هایی از حقوق مدنی باید جذب این موارد جدید شود.


شخصا بیشتر به تدریس علاقه دارید یا تحقیق در حقوق؟


من به تحقیق و پژوهش بیشتر علاقه دارم. البته تدریس انتقال معانی به دانشجو است و محاسن خاص خود را دارد. تربیت دانشجو مقدس است اما اگر در آن افراط شود استاد به یک ماشین و سخنگوی مطالب تبدیل می‌شود و کارش صدمه می‌بیند.


درباره اهمیت تحقیق در رشته حقوق بگویید و اینکه در حال حاضر چقدر به آن پرداخته می‌شود و در دانشگاه‌ها به چه اندازه جدی گرفته می‌شود؟


تحقیق اصولاً در مورد دانشجویان جدی گرفته نمی‌شود. تجربه نشان داده دانشجویان تا زمانی که مطالب را می‌خوانند و می‌خواهند پس بدهند دانشجویان خوبی هستند اما به ابتکار و ابداع که می‌رسد ضعیف هستند و دلیل آن این است که ضمن مسائل آموزشی تجربه‌ای پیدا نمی‌کنند.


وضعیت بررسی‌های میدانی در رشته حقوق چگونه است؟


در گذشته دانشجویان می‌توانستند در دادگاه‌ها حضور یابند اما پس از مدتی این روند به دلیل اینکه حس شد جنبه صوری پیدا کرده است، حذف شد. دانشجو به جای کار جدی و مطالعه در دادگاه از رئیس دادگاه امضا می‌گرفت که چند جلسه را در دادگاه حاضر شده است.


پس شما فکر می‌کنید انگیزه درونی دانشجویان برای کار عملی وجود ندارد؟


بله، دقیقاً.


به عنوان یک استاد دانشگاه برای اینکه انگیزه درونی در دانشجویان ایجاد شود چه می‌کنید و چه پیشنهادی ارائه می‌دهید؟


جامعه باید نشان دهد که بین یک آدم محقق و پخته با آدمی که تنها روابط خوبی دارد تفاوت وجود دارد. محک همه اینها در جامعه معین می‌شود. من شخصاً در تدریسم مطالب را به عنوان سئوال و جواب و به شکل یک نوع دیالکتیک حقوقی حل می‌کنم و از دانشجو می‌خواهم همیشه در کلاس شرکت کند. بخشی از درس را دانشجو کنفرانس بدهد و من اشکالاتش را عنوان کنم. حتی طرز سخن گفتن و خط دانشجو را نیز در کلاس درس کنترل می‌کنم.


فکر می‌کنید چگونه باید تجربه عملی را در کلاس درس برای دانشجویان ایجاد کرد؟


باید در عرض کلاس‌های تئوری کلاس‌های عملی گذاشت و از قضات و وکلا خواست کلاس‌های عملی را در کنار کلاس‌های آموزشی اجرا کنند. این باعث می‌شود که تجربه و عمل با هم آمیخته شوند.


شما شخصا چگونه این تجربه را ایجاد می‌کنید؟


من در کلاس‌های درس بخش‌هایی از قرائت و تمرین را که به رویه قضایی مربوط می‌شود پیش‌بینی می‌کنم. این وسیله‌ای است که می‌تواند بخشی از احتیاجات دانشجویان را در برابر مسائل عملی برطرف کند.


سر کلاس استاد سختگیری هستید به ویژه در امر حضور و غیاب؟


اعتقادی به سختگیری در کلاس‌های درس ندارم. باید جوری درس داد که دانشجو با میل به کلاس وارد شود نه با انضباط و محروم کردن.


جدیدا عنوان می‌شود که تولید علم در کشور با شیب تندی پیش می‌رود، نظرتان چیست؟


من به کمیت اعتقادی ندارم. کیفیتها را باید دید.


چقدر به نمایه و چاپ مقالات علمی در پایگاه‌های بین‌المللی و تبدیل این موضوع به عنوان معیار پیشرفت و ارتقاء اعتقاد دارید؟


اصلاً اعتقادی ندارم به ویژه در علوم انسانی. یک ریاضیدان و فیزیکدان احتیاج به زبان بین‌المللی ندارد. با توضیح یک فرمول می‌تواند تحقیق خود را چاپ کند اما این روند قابل مقایسه با زمانی نیست که فرد در علوم انسانی بخواهد راجع به فلسفه ملاصدرا تحقیق کند و آن را به انگلیسی برگرداند و در مجله خارجی چاپ کند. به نظر من توهین به فرهنگ ایران است که در صورتی مطالعات یک حقوقدان و ادیب را قبول کنند که در یک مجله خارجی آنها را چاپ کرده باشد.


پس چه چیزی در علوم انسانی باید معیار سنجش و ارزیابی پیشرفت علمی باشد؟


باید دید علوم انسانی به چه میزان در جامعه نفوذ کرده است. به عنوان مثال تحقیقات ما درباره حقوق چقدر در رویه قضایی کشور نفوذ کرده. این موارد باید سنجیده شود نه اینکه در یک مجله خارجی سیاه مشق پس بدهند.


بازگشت به  اخبار