خانههای ویلایی شمال تهران روی زمینهای وسیعی قرار گرفته که یک وجب از آن با اوج گرفتن قیمت زمین در این سالها، حالا حکم طلا پیدا کرده است، اما با این حال ذائقه ثروتمندان از سمت این خانههای گرانقیمت برگشته و به سمت ...
در تهران که دست بعضیها به خرید خانههای لانه موشی و زنبوری هم نمیرسد آدمهایی هستند که اگر بخش کوچکی از سرمایهشان را رو کنند میتوانند تمام خانههای یک محله را بخرند. شمیران امروز با زمانی که پادشاهان قجری در باغهای صاحبقرانیه و زعفرانیه اسب میراندند و ناصرالدین شاه، جیران، سوگلی حرمسرایش را در یکی از کوچه باغهای آن پیدا کرد، تفاوتهای چشمگیری کرده است.
مناطق شمالی تهران حالا دیگر نه آن کوچه باغهای چشمنواز را دارد و نه آرامشی را که پیش از این در دامنههای جنوبی البرز میشد پیدا کرد ولی با این حال این مناطق هنوز محل تجمع ثروتمندترین افراد ایران است که زیبایی خانههایشان به شمیران جلا داده است.
بیشتر شبیه افسانه است وقتی قرار است کسی از خانهها و آپارتمانهای لوکس شمال پایتخت حرف بزند، ولی اشرافیت در شمیران آنقدر واقعی است که حتی اگر از دور به خانههای ساکنانش نگاه کنی باز هم برق میلیاردها دلار ثروتی که به پای این ساختمانها ریخته شده چشمها را میزند.
با این که شمیران در سالهای اخیر پوست انداخته و چهره طبیعت و ساکنانش با قدیمها فرق کرده، اما هنوز برخی از افراد ساکن در آن همان بومیان اصیل شمیرانیاند که زمینهای مرغوب شمال پایتخت را از گذشتگان به ارث بردهاند و همچنان در خانههای ویلایی قدیمی به سر میبرند ولی تعداد این افراد حالا خیلی کم شده چون بلندیهای خوش آب و هوای تهران سالهاست در قرق کارخانهداران، تاجران، صاحبان شرکتهای بزرگ، وکلای با نفوذ، پزشکان زبردست و حتی برخی سیاستمداران قدیم و جدید درآمده است.
این افراد سرمایههای در گردششان آنقدر کلان است که اگر قرار باشد خانهای ویلایی یا آپارتمانی فوقلوکس با قیمتهای چند صد میلیارد تومانی بخرند نهتنها خدشهای به سرمایهشان وارد نمیشود بلکه این املاک برایشان حکم سرمایهای جدید را پیدا میکند که پس از مدتی با چند برابر قیمت اولیه معامله خواهد شد.
این ساختمانها که بهترین خدمات را به ساکنانش ارائه میکند حکم گنجهای غیرمنقولی را دارد که به طور شبانهروز عدهای نگهبان و محافظ از آن مراقبت میکنند تا به سرمایههای خوابیده در این خانهها و ساکنان آن که از سرشناسترین اهالی ایران هستند صدمهای وارد نشود.
تهران و مردمش را میشود به هزار طبقه تقسیم کرد. در این شهر، هم فقرا طبقه طبقهاند و بعد از هر فقیر میشود فقیری با اوضاع وخیمتر پیدا کرد و هم ثروتمندان طبقه طبقهاند و هر کدام یک سر و گردن از نفر قبلی شان بالاترند.
در شمیران و میان مردمانش سخن از میلیارد است و این را میشود از روی خانهها و آپارتمانهای لوکس آن که هنوز هم چرخه ساخت و فروش آن به مشتریان با شتاب در گردش است، تشخیص داد.
خانههای ویلایی شمال تهران روی زمینهای وسیعی قرار گرفته که یک وجب از آن با اوج گرفتن قیمت زمین در این سالها، حالا حکم طلا پیدا کرده است، اما با این حال ذائقه ثروتمندان از سمت این خانههای گرانقیمت برگشته و به سمت برجهایی چرخیده که هم هزینههای نگهداریاش نسبت به خانههای ویلایی کمتر است و هم امنیت و رفاه آن بیشتر.
برجها نیز البته از قانون فاصله طبقاتی بهره بردهاند به طوری که میزان امکانات و درجه لوکسی هر برج نسبت به برج دیگر متفاوت است و هر برج جدیدی که ساخته میشود تعریف تازهای از رفاه را ارائه میدهد.
به همین علت است که هماکنون قیمت پایه برجها در تهران برای هر مترمربع بین 11 تا 20 میلیون تومان در نوسان است و بسته به این که هر برج چه امکانات و تجهیزاتی دارد و مصالح و وسایل درون آن از کدام برندهای معروف دنیا باشد تا متری 40 میلیون تومان هم بالا میرود تا با یک حساب سرانگشتی بتوان فهمید ساکنان جنوب پایتخت اگر آپارتمانهای کوچک زیر صد مترشان را بفروشند در خوشبینانهترین حالت فقط قادرند دو یا سه متر از یک واحد را بخرند.
گرانی برجها در شمیران البته بیحکمت نیست چون از یک سو زمینی که برج در آن ساخته شده بسیار گرانقیمت است و از سوی دیگر امکانات درون این برجها به حدی است که ساکنان را از تردد در شهر بینیاز میکند.
در حال حاضر برجهایی در فرمانیه، زعفرانیه، کامرانیه و سایر مناطق شمیران وجود دارد که متراژ آن از 300 متر شروع و تا 1200 متر افزایش مییابد در حالی که سالنهای بیستون، استخرهای معلق داخل واحدها، آشپزخانههای تمام اتوماتیک، شیرآلات کریستال، حسگرهای امنیتی، چوبکاریهای دستساز ایتالیا، زمین تنیس، تونلهای آبی دوار، برکه و آبشار، باغ پرندگان، پارک کودک، سالنهای مخصوص برپایی همایشها و جشنها و کارواش تنها بخشی از امکانات موجود در آنهاست.
پنتهاوس یعنی آخر خط
پنتهاوس اگرچه قصر نیست، اما چیزی از قصر کم ندارد. پنتهاوسها در واقع بالاترین طبقه برجها هستند که به علت امکانات منحصر به فردشان هم گرانترند و هم رفاه بیشتری در آنها حس میشود.
شیرآلات طلا، تراسهایی با وسعت بیش از 200 متر و کاملا مبله، دید پانورامای 360 درجه (دید سراسرنما و چهارطرفه)، سالنهای مطالعه، مبلمانهای ساخت معروفترین برندهای دنیا، قفل و کلیدهای هوشمند و انگشتی، سونا و جکوزی اختصاصی، سالن بیلیارد، آشپزخانه با مبلمانهای مارکدار و سینمای خانوادگی، همه امکاناتی است که جزو بدیهیترین ویژگیهای پنتهاوسها به شمار میرود.
به همین علت است که قیمتهای چند 10 یا چند صد میلیارد تومانی پنتهاوسها در شمیران کاملا طبیعی است و به گفته مشاوران املاک این مناطق، هنوز هم با این که اوضاع اقتصادی کشور نسبت به سالهای گذشته در رکود است، اما ماهانه بیش از چهار معامله پنتهاوس در شمیران انجام میشود.
خانه طاووسدار یا اقامت در رم؟
قضاوت کار سختی میشود وقتی قرار است کسی میان خانهای فوق لوکس در تهران که سردرش را با دو طاووس زنده تزئین کردهاند و برجی که مجللترین واحدهای مسکونی موجود در ایران را در خود جای داده، قضاوت کند و توضیح دهد که کدامیک از این دو اشرافیتر است.
خانهای که در یکی از فرعیهای شمیران با طاووسهای زنده و سبک معماری رمیاش جلب توجه میکند را فقط میشود از دور تماشا کرد چون به محض نزدیکشدن به حریم خانه، ماموران محافظ به سراغ رهگذر میروند تا بپرسند که چرا به ملک خیره شده است؛ برای همین ما که داستان این خانه و محافظانش را شنیده بودیم از آزمودن این راه صرفنظر کردیم.
اما اوضاع درباره «روما رزیدنس» همان برجی که معنی اسمش اقامت در رم است و طوری طراحی شده که حسبودن در رم را تداعی میکند، متفاوت است.
روزی که پنتهاوس 926 متری این برج به قیمت 23 میلیارد تومان فروخته شد این اتفاق آنقدر برای سازندگان برج خوشایند بود که از به زبان آوردن نرخ معامله نهتنها ابایی نداشتند بلکه این اطلاعات را در سایتهای اینترنتی نیز قرار دادند تا همه علاقهمندان بدانند ثروتمندترین مردم ایران در چه خانههایی زندگی میکنند.
حالا نیز هیچ چیز درباره این برج مخفی نیست و عکسهای اشرافی آن در اینترنت قابل دسترسی است؛ همان برجی که در زمینی با مساحت بیش از 7000 متر ساخته شده و 65 واحد مسکونی آن که در 15 طبقه طراحی شده 47 هزار متر زیربنا دارد و ساکنان ساختمان میتوانند از 1000 متر واحد تجاری و 14 هزار متر فضای تفریحی و مشاعات موجود در آن استفاده کنند.
البته اطلاعرسانی شفاف درباره این برج به این معنی نیست که هر رهگذری میتواند سرش را پایین بیندازد و وارد این ساختمان شود و در راهروهای پر از مبلمان و مجسمه و آباژورهای سبک ایتالیاییاش قدم بزند. روزی که ما برای کسب اطلاعات بیشتر به این برج رفتیم و از ترس نحوه برخورد نگهبانها، خبرنگار بودنمان را کتمان کردیم خیلی خوب به این مساله پی بردیم.
روما رزیدنس برجی است با سنگهای مرمر براق و عسلی رنگ با سردری شبیه کاخهای رومی و قصر معروف آگروپلیس که فضای سبز زیبای بیرونی آن با آبنماها و مجسمههای زنان رومیاش به دری بزرگ و چوبی منتهی میشود که روزها نیمه باز نگه داشته میشود و شبها فقط با نشان دادن کارت الکترونیکی ورود به سیستم نصبشده روی ستونی از سنگ مرمر باز میشود.
در دو طرف این در چوبی شیشههای مشجری نصبشده که دید به داخل را کور میکند، اما با این حال چراغهای متعدد درون سالن ورودی همچنان از پشت این شیشهها پیداست. برای ورود به ساختمان، دستگیره طلایی بزرگ در را در دست میگیریم و با کمی هلدادن، سنگینی در را به عقب میرانیم و وارد سالنی میشویم که مملو از عطر گلهای تازه است.
این بوها از گلهای سفید و صورتی شیپوری شکلی بلند میشود که در دو طرف لابی ساختمان در باغچههایی ساخته شده از سنگ مرمر کاشته شده است. طراحی لابی این برج چشمگیر است. در دو طرف این راهروی پهن که در نهایت به بخش پذیرش ختم میشود.
به سقفها خیره میمانیم و فرشتههای کوچک بالدار که در هالهای از ابر و حریر میچرخند و چیزهایی در دست دارند را بر گنبد دوار سقف دنبال میکنیم.
اما این خیرهماندن نمیتواند زیاد طولانی شود چون نگاههای پرسشگر نگهبانان مانع از تداوم نگاهها میشود. نگهبانان این برج مردان جوان و اتو کشیدهای هستند که معلوم است برای نگهبانی آموزش دیدهاند.
اگر به آنها نام صاحب یکی از واحدهای برج را بگویی با احترام راهنماییات میکنند و به سمت آسانسورهای مشکی رنگ که با خالهای طلایی براق تزئینشده هدایت میکنند، اما در غیر این صورت مثل ما که در این برج نه کسی را میشناختیم و نه جرات نشاندادن کارت خبرنگاری را داشتیم نگاه پر پرسشی تحویل میدهند و اگر مثل ما به دروغ بگویی منتظر آمدن شخصی هستی به انتهای لابی جایی نزدیک در ورودی هدایتت میکنند تا چشمانت از دیدن همه امکانات و زرق و برقهای برج محروم بماند.
اما در لابی مجللترین برج ایران سوژه برای دیدن کم نیست چون حتی وقتی به جایی نزدیک خروجی ساختمان هدایت میشوی باز هم مبلمانهای مارکدار چیدهشده کنار میزهای منبتکاری شده و آباژورهای پایهبلند و طلایی رنگ که حس خوب نشستن روی آنها با شنیدن صدای شرشر آبی که از آبنمای تعبیهشده روی یکی از دیوارهای لابی تکمیل میشود، تجربه منحصر به فردی است.
گشت و گذار ما در معروفترین برج ایران به گشتزنی در بخشی از لابی بیرونی آن ختم شد، اما حقیقت این است که واحدهای مسکونی این برج حتی از بهترین هتلهای پنج ستاره کشور نیز زیباتر و مجهزتر است به طوری که نور، صدا و موسیقی در همه واحدهای این برج با سیستم هوشمند کنترل میشود و مبلمانهای لوکس و آشپزخانههای مجهز به اجاق گاز، فر، مایکروفر، کافیمیکر و ماشین ظرفشویی از بهترین برندهای کشور آلمان در همه 65 واحد آن وجود دارد.
برج روما نماد رفاه ناشی از ثروت است، اما در عین حال گویای فاصله عمیق طبقاتی نیز هست همان برجی که معلوم نیست زیر طاقهای گنبدی پر از نقاشیهای رومیاش چند درصد ساکنان آن خوشبخت واقعیاند.
بـرای عـضویـت در خـبـرنـامـه، پـسـت الکترونیک خود را وارد کنید.