پیرمردی۶۶ ساله با قامتی خمیده و موهایی که در طول زمان به سپیدی گراییده است تنها یادگار هنرمندانی است که روزگاری به هنر ریخته گری میان تهی در کشور مشغول به کار بودند و امروز جز یک نام از آنها چیز دیگری باقی نمانده است؛ هنرمندانی که بعد از فوتشان هنر دستشان نیز به فراموشی سپرده شد.
امروز اکبر صامتی با قامتی خمیده میراث دار این هنر قدیمی است؛ هنری که اگر فکری به حال زنده نگهداشتن آن نشود در سالهایی نه چندان دور باید رد پای آن را در کتابها جستوجو کرد. آنانکه در عرصه صنایع دستی مویی سپید کردهاند یا به کار تحقیق در این زمینه مشغول بودهاند اکبر صامتی را به خوبی می شناسند؛ هنرمندی که در زمینه صنایع دستی حرفهای زیادی برای گفتن دارد اما ظاهرا گوش شنوایی برای شنیدن این حرفها وجود ندارد. مرحوم حاج حسین گلاب، پدربزرگ مادری استاد صامتی نخستین فردی بود که جوهر هنر را در ذات کودک 5 ساله کشف کرد. از همان زمان، اکبر صامتی در کارگاه مرحوم حاج حسین با دقتی کودکانه به فلزها شکل میداد از دورریز فلزات پدربزرگ برای خودش اسباب بازی میساخت. پدربزرگ که هنر دست نوه و ذوقش را در حالت دادن به فلزات دید از دخترش خواست تا این کودک با استعداد را برای تحصیل در رشته های هنری تشویق و حمایت کند و این چنین شد که چند دهه بعد از آن، اکبر صامتی به عنوان استاد مسلم صنایع دستی شناخته شد.
از تندیس های فولادی تا طلا سازی
صامتی کار درعرصه صنایعدستی را با ساخت و ساز تندیسهای فولادی، طلاکوبی، نقرهکوبی و دواتگری آغاز کرد. وی حین تحصیل طی دوره دوم متوسطه نیز زیر نظر استاد محمدرضا گلزار به فراگیری هنر قلمزنی پرداخت . صامتی که حالا نخستین سالهای جوانی را تجربه میکرد به واسطه خلق آثاری بی نظیر در رشته قلمزنی مشهور و در این عرصه موفق به کسب نشان درجه یک هنری در کشور شد. صامتی درگروه بندی صنایع دستی قلمزنی به رشتههای قلمگیری، برجستهکاری، قلمزنی به سبک صفویه و انواع قلمزنی های مرسوم در اصفهان به صورت حرفهای مسلط است.
استاد مسلم صنایع دستی کشورمان در باره روند رشد هنر خود میگوید: «برای یاد گرفتن هنر حاضر بودم شاگردی هر هنرمندی را بکنم». با این طرز تفکر است که اکبر صامتی برای یاد گرفتن هنر به کارگاه های نقرهسازی و طلاسازی میرود و ظرافت این کار او را بیشتر تشنه یادگیری هنر میکند. عشق به هنر مجسمه سازی باعث میشود اکبر صامتی راهی ایتالیا شود.
پیرمرد از پشت پنجره نگاهی به آسمان کرده و از پشت عینک فلزی اش کمی به غروب آفتاب نگاه میکند و انگار چیزی یادش آمده باشد، میگوید: «با پرس و جو متوجه شدم یک استادکار ایرانی در ایتالیا به کار ریختهگری مشغول است. بعد از رسیدن به ایتالیا مستقیم سراغ او را گرفتم و طی چندماهی که در ایتالیا بودم فوت و فن ریختهگری میان تهی را یاد گرفتم و به ایران برگشتم». اکبر صامتی که این روزها آخرین بازمانده این هنر در کشورمان است، میگوید: «تنها من و یک نفر دیگر به کار ریختهگری میانتهی در ایران وارد بودیم اما متاسفانه بعد از فوت وی، من به عنوان تنها بازمانده این هنر باقی ماندهام». صامتی که چند سالی است آثارش زینت دهنده موزه های داخل و خارج کشور است نه شاگردی دارد و نه دیگر سفارشی برای ساخت. آخرین هنرمند آشنا به ریختهگری میانتهی میگوید: «تکنیکهای کار حتی اگر به صورت مکتوب هم باشد از علم تا عمل فاصله ای طولانی است و آنچه شاگرد در کنار استاد کار یاد میگیرد با آنچه در کتابها میخواند زمین تا آسمان تفاوت دارد». اما آنچه باعث شد تا به سراغ استاد صامتی برویم تنها تسلط وی به ریختهگری میان تهی نیست. مرمت آثار تاریخی، جواهرسازی به سبک قدیم و جدید، ترصیعکاری، میناکاری روی طلا و نقره، برجسته کاری، طلا کوبی روی فولاد، مشبک فلز، حکاکی روی فلز، فیروزه کوبی، حجاری سنتی، معرق سنگ و ضریح سازی ازدیگر دستاوردهای این استاد پس از 66 سال مطالعه و انجام کار عملی در عرصه صنایع دستی به شمار می آید.
اکبر صامتی این روزها به عنوان هنرمندی شاخص در رشتههای صنایعدستی به شمار می رود. وی به رشتههایی از صنایعدستی مسلط است که اینک در آستانه فراموشی قرار دارند؛ رشتههایی چون جواهر سازی به سبک قدیم، میناکاری روی طلا، میناکاری روی نقره، زراندودکردن یا ملقمهکاری و شیشه دو پوسته. صامتی یکی از هنرمندان مجرب هنر زراندودکردن نیز بهشمار میآید؛ هنری که در حال حاضر به صورت صنعتی و با استفاده از مواد شیمیایی طلایی رنگ برای تزیین دور ظروف چینی استفاده میشود؛ هنرهایی که تا زمانی پایدارند که استاد صامتی در سلامتی به سر میبرد و باید فکری به حال این هنرها کرد تا مبادا در آیندهای نه چندان دور ناچار باشیم سراغ آنها را در صفحات کتابها بگیریم.
صامتی که خود تحقیقات متعددی در زمینه رشتههای صنایع دستی انجام داده است میگوید: «هنرمند باید با شناخت عناصر هنر گذشتگان و با استفاده از ذوق و قریحه به خلق آثار نو بپردازد». این استاد ریختهگری میانتهی معتقد است :«برای حفظ میراث گذشتگان و جلوگیری از منسوخ شدن آن باید اقدامی سازنده در ایران صورت گیرد تا این امانت به سلامت به دست نسل آینده سپرده شود». داشتن آرامش خیال و امنیت مالی از مهمترین شرایطی است که یک هنرمند باید از آن بهرهمند باشد تا بتواند اثری ماندگار از خود بهجا بگذارد؛ موضوعی که در میان هنرمندان صنایعدستی کشورمان کمتر به چشم می آید. صامتی میگوید: «پس از 60 سال خدمت در عرصه صنایع دستی هنوز بیمه هنرمندان نیستم و بعد از 25 سال خدمت در سازمان میراث فرهنگی کشور حالا که نیاز به حقوق بازنشستگی ورفاه مادی دارم از چنین حقوقی محرومام.»
صامتی در حین گفتوگو مجسمهای نیمهکاره را روی میز میگذارد و شروع به ادامه کار نیمه تمامش میکند و می گوید: «دلم می خواهد یکی دو نفر باشند که بتوانند این هنر ها را ادامه دهند . من که معلوم نیست چند صباح دیگر زنده باشم، هنری هم که فقط روی کاغذ باشد و آدم زنده آن را احیا نکند به هیچ دردی نمی خورد».
استاد صامتی در حالی که نشان های افتخار و تقدیر نامه هایش را نشان می دهد با خنده میگوید: «در ازای همه این تقدیرها یک قرص نان هم به آدم نمیدهند، اما دلم به همین تقدیرها خوش است». استاد قلمزن اصفهانی تغییر سبک زندگی را دلیل خارج شدن برخی از رشته های صنایع دستی از گردونه مصرف می داند. صامتی معتقد است: «صنایعدستی مانند دیگر کالاهای مصرفی باید متناسب با نیاز جامعه امروز تولید شود و توانایی رقابت با نمونه های مشابه خود را داشته باشد». این استاد کهنه کار اینک با کوله باری از ناب ترین تجربهها در گوشه ای از پایتخت صنایع دستی کشور در تنهایی روزگار می گذراند و دلش میخواهد که قبل از آنکه دیر شود این گنجینه را به نسل های بعدی بسپارد.
ریختهگری در گذر تاریخ
ریختهگری به دلیل ماهیتی که دارد در حوزههای متفاوت علم، هنر و فناوری طبقهبندی میشود. اما کارشناسان صنایعدستی معتقدند که ریختهگری به واسطه ارتباط تنگاتنگ با ذوق هنری یکی از زیررشتههای صنایعدستی محسوب میشود. ریختهگری میان تهی نیز به دلیل اینکه جزو صنایع دستی به حساب میآید یکی از زیررشتههای حجمسازی یا مجسمهسازی شمرده میشود. در این رشته هنرمند ریختهگر با استفاده از شیشه و فلزاتی همچون برنج، نقره، طلا و مس اجسامی را خلق میکند که میتوانند قرنها بدون هیچگونه خدشهای سالم بمانند.
هنرمند ریختهگر برای اینکه اجسام را خلق کند ابتدا از مدل اولیه که اغلب انواع اشکال هندسی یا حیوانی است قالبی تهیه کرده و سپس اضلاع آن را بهصورت توخالی ریخته، قالبگیری میکند، به همین دلیل این نوع ریختهگری به ریختهگری میانتهی معروف شده است چرا که اجسام تهیه شده با این روش میان تهی هستند و قالب فقط اطراف جسم را دربر میگیرد و داخل جسم کاملا خالی است. استاد اکبر صامتی نیز به سبب یکپارچه درآوردن احجام بدون مونتاژکردن قطعات به یکدیگر شهرتی جهانی دارد. وی تمام مراحل ریختهگری میانتهی را در کارگاه شخصی خود انجام میدهد و متکی به دستگاههای صنعتی نیست، این درحالی است که در روزگار ما برخی از واحدهای صنعتی اجزای یک مدل را بهصورت قطعهقطعه ریختهگری کرده و سپس قطعات آن را به هم مونتاژ میکنند. اکبر صامتی با تکیه بر مطالعات تاریخی و با بررسی آثاری که از گذشتگان به یادگار مانده این رشته از هنرهای سنتی ایرانیان را بازآفرینی کرده است.
سهم شما در غریب ماندن صنایعدستی چقدر است؟
زدودن غبار فراموشی از تن رنجور صنعت دیرین ایرانیان تنها بهدست یک نهاد یا یک صنف ممکن نیست.صنایعدستی در میان عرضه انبوه کالاهای مشابه صنعتی و انتخابهای ما غریب مانده است. قانون بازار، کالاهای بدون مشتری را به فراموشی محکوم میکند و صنایعدستی نیز از این قانون مستثنا نیست.برای بازکردن گره کور این مشکل، کافی است زمانی که قصد خرید یک کالا را در سر میپروانید در میان انبوه فروشگاههای پرزرق و برق شهر، سری هم به فروشگاههای صنایعدستی بزنید. حلقه مفقوده بین بازار و تولیدات صنایعدستی در دستان من و توست.تغییر نگاه به صنایعدستی از یک کالای لوکس و ویترینی به کالایی کاربردی سرنوشت صنایعدستی را به کل تغییر خواهد داد.
از طرف دیگر برای زنده نگهداشتن جمله معروف «هنر نزد ایرانیان است و بس» عزمی جزم برای فراگیری هنرهای در آستانه فراموشی نیاز است.شناسایی آخرین اساتید هنرهای سنتی و صنایعدستی و آموختن در مکتب آنان تضمینی برای زنده ماندن صنایعدستی ایران است.
چرا فراموشی؟
معاون صنایعدستی استان اصفهان برای جلوگیری از هنرهایی که تنها وارث آن در استان اصفهان، استاد اکبر صامتی است، اقداماتی انجام داده است.احمد ادیب درنظر گرفتن موزه هنرهای تزیینی اصفهان بهعنوان کارگاه آموزشی و دعوت از اساتید صنایعدستی استان اصفهان برای آموزش دیدن در مکتب این هنرمند برجسته را ازجمله این اقدامات دانست که البته بینتیجه مانده است.
استاد پیشکسوت صنایعدستی استان اصفهان نیز دلیل انصراف خود از آموزش را هزینههای بالای رفتوآمد خود و کهولت سن عنوان کرد و افزود: هزینهها و درآمدها با هم تراز نبود.وی افزود: البته مشکلاتی در رابطه با مکان آموزش هم وجود داشت.
اکبر صامتی گفت: وقتی حرف از آموزش به میان میآید همه اعلام آمادگی میکنند که حاضرند تمام هزینههای آموزش را بپردازند و حتی برای آموزش به خانه من بیایند اما در عمل اینگونه نیست. استاد پیشکسوت صنایعدستی اصفهان با بیان اینکه از حرف تا عمل فاصله زیادی وجود دارد، گفت:خیلی از این افراد مدعی با من قرار گذاشتند و سر قرار نیامدند.صامتی گفت: من بیتمایل به آموزش صنایعدستی نیستم اما شرایط آموزش از نظر مالی و مکانی برایم اهمیت دارد.
بـرای عـضویـت در خـبـرنـامـه، پـسـت الکترونیک خود را وارد کنید.